پرونه جنایی
۱) پرونده جنایی واقعی: «قاتلی که هیچکس چهرهاش را ندید»
در سال ۱۹۸۷ در یکی از شهرهای آرام کانادا، مجموعهای قتلهای عجیب رخ داد. قربانیها هیچ ارتباط شغلی، خانوادگی یا اجتماعی با یکدیگر نداشتند.
تنها نشانهای که از قاتل باقی میماند، یک برگ کاغذ سفید بود که روی آن فقط یک جمله نوشته شده بود:
«من اینجا بودم.»
هیچ اثر انگشتی روی کاغذ نبود. هیچ نشانهای از ورود به زور دیده نمیشد. پزشکی قانونی در اکثر پروندهها اعلام کرد قربانیها هیچ نشانهای از درگیری نداشتند؛ انگار بدون ترس یا مقاومت از دنیا رفته بودند.
پلیس تصور کرد قاتل یکی از دوستان یا آشنایان قربانیها بوده، اما ثبت تماسها، رفتوآمدها و حتی دوربینهای امنیتی هیچ سرنخی نداد.
یکی از مأموران پلیس جملهای معروف درباره این پرونده گفت:
«این قاتل انگار نمیخواست کسی را بکشد؛ فقط میخواست ثابت کند میتواند بدون دیدهشدن وارد زندگی انسانها شود.»
پرونده بعد از ۱۲ سال بدون نتیجه بسته شد.
اما نکتهٔ ترسناک:
پس از بستهشدن پرونده، دوباره همان کاغذها در شهر پیدا شدند… بدون قربانی.
یعنی آیا قاتل هنوز زنده است؟
یا کسی دارد بازی را دوباره شروع میکند؟
⸻
۲) راز گم شدن پرواز ۱۹ در مثلث برمودا – نسخه کامل
۵ دسامبر ۱۹۴۵.
پنج هواپیمای نظامی آمریکایی برای یک تمرین معمولی بلند شدند. هوا صاف بود. مسیر مشخص بود.
اما در نیمه راه ارتباط رادیویی قطع شد.
آخرین صدای ثبتشده از فرمانده پرواز این بود:
«قطبنما دیوانه شده. هیچ جهتی وجود نداره. آسمان و دریا یکی شدن… ما… ما انگار وسط هیچجا هستیم…»
بعد از این پیام، صدا قطع شد.
ناوهای جستجو اعزام شدند.
یکی از هواپیماهای امداد هم وارد منطقه شد… و آن هم ناپدید شد.
تا امروز:
- لاشهای پیدا نشد
- جعبه سیاه وجود نداشت
- هیچ گزارشی تایید نشده
دانشمندان نظریههایی دارند:
1. گازهای هیدرات متان از بستر دریا باعث کاهش ناگهانی چگالی
